نه ماه روزمرگى شيرين
كم كم ،لحظه به لحظه دارى رشد ميكنيو بزرگتر و خانوم تر ميشى.....امروز بهم گفتى ماما بالاخره كوچولوس من. درسته هنوز سنت تك رقميه و لب مرز رسيده، ولى تو رقمش يه راز قشنگى پنهونه،نه.....نه ....چقدر به چشم و گوشو زبونم آشناست اين عدد...يه جورايى پر از هيجانه،پر از تازگيو حس قشنگ بودنو زندگى كردنه پر از نفس كشيدنه،پر از يه انتظار كوتاه شيرينه كه دقيقا به من ميگه دارم ميام...... نه ماه پيش بعد از نه ماه انتظار،نه ماه تصور صورت قشنگ نينى كوچولوم،نه ماه تمرين مادر شدن يه دفه سبك شدم و شادتر شدمو مسؤل شدمو شدم يه مامان كوچولو. حالا نه ماه از نه ماهى كه تو وجودم بوده ميگذرهو نه ماهه كه اومدى تو آغوشمو شيرين كردى روزگارمو كه شده پر از يه روزمرگى شيرينو ...
نویسنده :
مامان سمانه
17:18